پسرم !
نه گوشهگیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است ؛ و نه ورود به جامعه و تشکیل حکومت ، شاهد گسستن از حق . میزان در اعمال ، انگیزههای آنهاست و چه بسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر ، با آنچه مناسب اوست چون خودبینی و خودخواهی و غرور و عجب و بزرگبینی و تحقیر خلق اللّه و شرک خفی و امثال آنها ، او را از حق دور کرده و به شرک میکشاند ؛ و چه بسا متصدّی امور حکومت که با انگیزه ی الهی به معدن قرب حق نائل میشود ...
پس میزان عرفان و حرمان ، انگیزه است . هر قدر انگیزهها به نور فطرت نزدیکتر باشند و از حُجُب ، حتی حُجُب نور وارستهتر ؛ به مبدأ نور وابستهترند . تا آنجا که سخن از وابستگی نیز کفر است .
پسرم !
از زیر بار مسئولیت انسانی که خدمت به حق ، در صورت خدمت به خلق است شانه خالی مکن ؛ که تاخت و تاز شیطان در این میدان ، کم تر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندرکاران نیست ؛ و دست و پا برای به دست آوردن مقام ، هر چه باشد ؛ چه مقام معنوی و چه مادی مزن ؛ به عذر آن که میخواهم به معارف الهی نزدیک شوم ؛ یا خدمت به عباد اللّه نمایم ... که توجه به آن از شیطان است ؛ چه رسد به کوشش برای به دست آوردن آن .
پسرم !
کوشش کن کلمه ی توحید را که بزرگترین کلمه و والاترین جمله است ، از عقلت به قلب برسانی ؛ که حظّ عقل همان اعتقاد جازم برهانی است ؛ و این حاصل برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد ، فایده و اثرش ناچیز است . چه بسا بعضی از همین اصحاب برهانِ عقلی و استدلالِ فلسفی بیشتر از دیگران در دام ابلیس و نفس خبیث میباشند . ( پای استدلالیون چوبین بود ) و آنگاه این قدم برهانی و عقلی ، تبدیل به قدم روحانی و ایمانی میشود که از افق عقل به مقام قلب برسد و قلب باور کند آنچه را استدلال اثبات عقلی کرده است .
پسرم !
مجاهده کن که دل را به خدا بسپاری و مؤثری جز او ندانی !
پسرم !
چه خوب است به خود تلقین کنی ؛ و به باور خود بیاوری یک واقعیت را ، که مدح مداحان و ثنای ثناجویان چه بسا که انسان را به هلاکت برساند و از تهذیب دور و دورتر سازد ! تأثیر سوء ثنای جمیل در نفس آلوده ی ما ، مایه ی بدبختی ها و دور افتادگی ها از پیشگاه مقدس حق - جلّ و علا - برای ما ضعفاء النفوس خواهد بود . آنان که با ثناهای خود ما را از جوار حق دور میکنند ؛ دوستانی هستند که با دوستی خود با ما دشمنی میکنند ؛ و آنان که می پندارند با عیب گویی و فحاشی و شایعه سازی با ما دشمنی میکنند ؛ دشمنانی هستند که با عمل خود ما را ـ اگر لایق باشیم ـ اصلاح میکنند ؛ و در صورت دشمنی ، با ما دوستی مینمایند . من و تو اگر این حقیقت را باور کنیم و حیلههای شیطانی و نفسانی بگذارند واقعیات را آن طور که هستند ببینیم ؛ آنگاه از مدح مدّاحان و ثنای ثناجویان ، آن طور پریشان میشویم که امروز از عیب جویی دشمنان و شایعه سازی بدخواهان ؛ و از عیب جویی ها آن گونه استقبال میکنیم که امروز از مداحی ها و یاوه گویی های ثناخوانان ... اگر از آنچه ذکر شد به قلبت برسد ؛ از ناملایمات و دروغ پردازی ها ناراحت نمیشوی و آرامش قلب پیدا میکنی که ناراحتی ها اکثراً از خودخواهی ست ا
خداوند همه ی ما را از آن نجات مرحمت فرماید !
(فرازهایی از نامه ی امام خمینی رحمةالله علیه ، به فرزندشان مرحوم حاج احمد آقا / کتاب نقطه عطف)
نگاهی به اسم او
بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم